قشم فانی2 ارائه تمامی نیازمندیهای شما
| ||
|
ای سیر تو را نان جوین خوش ننماید معشوق من است آن که به نزدیک تو زشت است حوران بهشتی را دوزخ بود اعراف از دوزخیان پرس که اعراف بهشتست فرقست میان آن که یارش در بر تا آن که دو چشم انتظارش بر در
درویشی مستجاب الدعوة در بغداد پدید آمد حجاج یوسف را خبر کردند بخواندش و گفت دعای خیری بر من کن. گفت خدایا جانش بستان گفت از بهر خدای این چه دعاست گفت این دعای خیرست ترا و جمله مسلمانان را ای زبردست زیر دست آزار گرم تا کی بماند این بازار به چه کار آیدت جهانداری مردنت به که مردم آزاری یکی از ملوک بی انصاف پارسایی را پرسید از عبادتها کدام فاضل تر است گفت تو را خواب نیم روز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری. ظالمی را خفته دیدم نیم روز گفتم این فتنه است خوابش برده به وآنکه خوابش بهتر از بیداری است آن چنان بد زندگانی مرده به باب دوم در اخلاق درویشانیکی پرسید از آن گم کرده فرزند که ای روشن گهر پیر خردمند ز مصرش بوی پیراهن شنیدی چرا در چاه کنعانش ندیدی؟ بگفت احوال ما برق جهان است دمی پیدا و دیگر دم نهان است گهی بر طارم اعلی نشینیم گهی بر پشت پای خود نبینیم اگر درویش در حالی بماندی سر دست از دو عالم برفشاندی************************* آن شنیدستى که در اقصاى غور بار سالارى بیفتاد از ستور گفت چشم تنگ دنیا دوست را یاقناعت پر کند یا خاک گورنظرات شما عزیزان: [ یک شنبه 5 شهريور 1391برچسب:اشعار عرفانی شعرای بزرگ استاد گیاهدانی,اشعار عرفانی شعرای بزرگ استاد گیاهدانی,,اشعار عرفانی,اشعار عرفانی شعرای بزرگ استاد گیاهدانی, شعرای بزرگ استاد گیاهدانی,, ] [ 22:9 ] [ admin ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |